از دیرباز تمامی انسان ها دارای حداقل پوششی جهت حفظ بدن خود و نیز همسان نمودن خود با محیط اطراف بوده اند. به عبارت بهتر از انسان های اولیه تاکنون ، دغدغه همیشگی بشر ، داشتن پوششی مناسب از هرجهت بوده است. گاه بشر نیازمند لباسی گرم برای روزهای سرد و گاه لباسی خنک برای روزهای گرم بوده و زمانی نیز در عین حال که نیازمند پوششی گرمایشی و سرمایشی برای بدن و پوست خود بوده است به صورت موازی لباسی همسان با طبیعت و محیط پیرامونی خود که شکل و بافت محیط را تغییر ندهد به دلایل اغلب نظامی و امنیتی ، داشته است. ( از انسان های غارنشین که از پوست حیوانات ترکیبی متناسب با محیط زیست خود ساختند تاکنون.)
اما از آنجا که مبحث ما نظامی است و نیز استتار نظامی ، پس جدای از دیگر نیازهای بشر برای تامین لباس ، به تاریخچه ای از استتار می پردازیم. این تاریخچه و چگونگی پیدایش مفهوم امروزی استتار در چندین قسمت به عنوان مقدمه قرار داده می شود و نهایتا به قسمت اصلی یا همان استتارهای نظامی می رسیم. البته باید دقت داشت که لزوم درک صحیح استتار نظامی فهم درست تاریخچه شکل گیری و انواع روش های استتار می باشد. پس با دقت و با جدیت همراه ما باشید در دنیای علم استتار
استتار شامل مخلوطی از روشهای مختلف با استفاده از مواد و رنگ آمیزی ها و نور و تاریکی و ... برای پنهان نمودن خود از دید افراد و حیوانات دیگر است. اغلب
طرح های استتار از پوشش های طبیعت یا حیوانات اقتباس شده است و شامل مواردی است که در تشخیص و بینایی افراد و ادراک بصری شان اختلال ایجاد میکند و دیدن هدف را به سختی یا با دقت زیاد موجب میگردد.
به عبارت بهتر استتار را تقلید از پوشش طبیعی و زیست بوم محیط پیرامونی خویش می دانند.
مانند استفاده از پوشش پلنگ با آن خال های سیاه و.. روی پوست بدنش که باعث طراحی لباس استتاری به همان سبک و البته با بریدگی ها و خال هایی شبیه به پلنگ شده است.
هرچند در لباس های جنگی مدرن استفاده از برگ درختان و نیز تکنولوژی های پیشرفته نیز کاربرد دارد ولیکن مبدا و منشا اغلب این لباس ها ، طرح های طبیعی و حیوانی است.
از دلایل استفاده لباس استتاری می توان به خاصیت از بین بردن امکان شناسایی سریع نیروها ( حداقل بدون چشم مسلح) به وسیله لباس های ناهمگون و نامناسب با طبیعت مانند لباس های براق و انعکاس دار اشاره نمود و با این راهکار از تبدیل شخص به هدفی مشخص برای ادراک بصری دیگران جلوگیری به عمل می آید.
شاید در فیلم های بسیاری که امروزه از دنیای باستان و ... ساخته می شود با افرادی که خود را نینجا می نامند آشنا شده باشید ، آنها در تاریکی شب از لباس هایی که آنها در دل تاریکی شب به خوبی مخفی مینماید و دید بصری افراد را دچار اختلال می نماید استفاده میکنند به مانند استفاده آنها از لباس هایی با رنگ سیاه که اغلب در عملیات های مخفی از آن استفاده می شود. هرچند که دلایل استفاده از طرح استتاری سیاه رنگ علاوه بر پنهانکاری به ایجاد روحیه ترس و وحشت در دل دشمنان نیز از نظر روانی ، کمک می نماید.
با این تفاسیر، اغلب لباس های استتار با هدف پنهانکاری و همسان سازی با محیط ساخته می شوند تا با محیط زمنیه پیرامونی یکسان انگاشته شوند و از برگشت شکل منظم بدن خویش ، با مختل کردن و بر هم زدن دید دیگران، جلوگیری به عمل بیاورند و در مراحل پیشرفته تر حتی به دنبال حذف کردن عنصری چون سایه که حاصل تابش نور به بدن ست می باشند.
در اقیانوس که تصویر زمینه به صورت دشت های زمینی و ... وجود ندارد اغلب از رنگ نقره ای و یا ضدروشنایی استفاده می شود به مانند ماهی های مرکب و ... که عملا به توانایی های خارق العاده ای مجهز می باشند.
اما همه این مسایل که اغلب به جانور شناسی و زیست شناسی ارتباط دارد به مانند بسیاری از علوم و فنون دیگر همچون ریاضی و فیزیک و شیمی پایش به مسایل نظامی نیز باز شده است و بشر با استفاده از اصول علمی توانسته که حتی خود را به آرزوی دیرین بشری یعنی نامریی شدن ( تقریبی) برساند .
استتار نظامی یکی از موضوعات بسیار جالب و مهم و تاثیرگزاری بود که از قرن 19 تا به امروز به صورت جدی در جریان است. ولیکن در قرن 20 بود که لباس استتار نظامی به صورت خاص و به سرعت برای جنگ جهانی اول براساس دانسته های قبلی اندیشمندان و طراحان لباس و جانورشناسان طراحی شد.
ذر نیروی زمینی و دریایی کشوری چون فرانسه افرادی همچون آندره ماره ( طراح و نقاش فرانسوی 1885-1932 م ) اقدام به طراحی لباس برای نیروهای ارتش نمود که این لباس استتار و فریب رابراساس درختان طراحی کرده بودند. جالب آنجاست که همین شخص با کمک دیگر نقاشان و طراحان لباس ، برای کشورهایی چون انگلستان و ایتالیا نیز لباس و یونیفرم نظامی استتاری طراحی نموده است و جالب تر اینجاست که وی طراحی لباس هایش را براساس سبک های نقاشی آن دوره مانند کوبیسم و ... انجام داده است.
استرالیایی ها نیز در سال 1917 اقدام به استتار توپ های هویتزر خود نمودند
اما اقدام جالب آنها در استتار دریایی کشتی های جنگی بود که با طراحی نوعی استتار که مخل و برهم زننده دقت دید انسان ( خطای چشم) میشود توانستند باعث ایجاد آشفتگی در دیده بان های دشمن شوند و با این نحو رنگ آمیزی هوشمندانه بدنه ناو ، سبب شدند که سطح کشتی به اشکال مختلف در حین حرکت دیده شود و افراد به سختی قادر به فهم سرعت کشتی و مسیر حرکت و ... می شدند.
با این راهکار عملا سردرگمی خاصی برای دیده بان های کشتی های دشمن و زیردریایی ها و ... که از ابزارآلات نه چندان دقیق استفاده می نمودند ایجاد میشد و این حاصل تعامل نقاشان و طراحان و متخصصان نظامی و زیست شناسی بود.
باید دانست که استتار نه صرفا یک کلمه خشک و خالی بلکه یک دنیا علم است که باید به مانند دیگر علوم و تجهیزات با آن برخورد نمود و هیچگاه با تکیه بر مسایل تجربی صرف و عدم وقت نهادن در این علم نمی توان به ترکیبی صحیح و به حداکثر توانایی استتار رسید.
به هرحال، روند بهینه سازی طرح های استتاری تا زمان جنگ جهانی دوم و آغاز آن ادامه یافت و نیروهای هوایی و دریایی و زمینی برای نفرات خود ( به خصوص) و نیز تجهیزاتشان یک سری طرح ها و ایده های نوین ارایه دادند و با پایان یافتن این جنگ و با آغاز جنگ سرد ، تاکتیک های استتار به صورت وسیع و گسترده مورده استفاده در تمامی تجهیزات و نفرات قرار گرفت. هرچند که برخی از طرح ها منسوخ شد و به جایش طرح های جدیدی آمد به خصوص در عرصه نیروی هوایی که تا زمان گسترش مفهوم رادار اغلب طرح های استتاری برای نیروی هوایی اجرا میشد که با به کارگیری رادار در سطح وسیع تقریبا بسیاری از این استتارها کنار گذاشته شدند. البته کماکان در بسیاری از کشورها اقدام به رنگ زدن بدنه هواپیما می نمایند ولی هدف از این رنگ زدن نه استتار جهت پنهانکاری بلکه بیشتر زیبایی و پنهان نمودن بدنه ی آهنی و ... جنگنده می باشد و صد البته نوع رنگ ها هم سعی می شود تعامل بیشتری برای دید بصری در آسمان داشته باشد ( به خصوص برای مفهوم داگ فایت یا نبرد نزدیک جنگنده ها و نیز برای وقتیکه شاید دیده بان بصری دشمن موجود باشد و قبل از آن از سد رادارها گذشته باشند ولی در کل دیگر به مانند آغاز جنگ جهانی دوم و پایان آن مورده توجه نیست.)
در توضیح تاریخچه استتار ما از قرن 19 و 20 شروع نمودیم درحالیکه کاوش های تاریخی وباستان شناسی اثبات می نماید که از قرن ها پیش یعنی در زمان یونانیان باستان اولین دست نوشته ها در رابطه با مفهوم استتار( لزوما نه به معنای امروزی آن) توسط آریستولته نوشته شده است و هرچه که به جلوتر می آییم به امپراطوری ها و ارتش هایی چون ایران ساسانی و روم و نهایتا قرون وسطا و سپس ارتش آزاد فرانسه و بریتانیا و ... میرسیم که مداوم در پی تغییر و تحول لباس های جنگی خویش براساس همسان سازی با محیط و کارایی بهتر نیروهایشان بوده اند.
یکی از طرح های بسیار معروف به نام dazzle که تا به امروز نیز کارایی خود را نشان داده است
شاید بسیاری استتار را تنها در مفهوم نیروی زمینی آن تصور کنند درحالیکه نیروی دریایی از قدیم ( تا قبل از 1800 میلادی) نیز به صورت های مختلف در پی استتار و پوشاندن خود در مقابل دیگر کشتی ها بوده است و به عنوان مثال می توان کشتی های دزدان دریایی مدیترانه را نام برد که بدنه کشتی هایشان را به صورت آبی و خاکستری رنگ آمیزی میکردند تا به حداکثر پنهانکاری برسند !
اما از قرن 19 به بعد بود که می توان گفت حیات امروزی استتار تجهیزات و نفرات شکل گرفت. اصلی ترین عامل این حیات ، اختراع سلاحی بود به نام سلاح آتشین( سلاح گرم ، شامل سرپر و ...) که لزوم پنهان ماندن از تیررس دقیق تسلیحات دشمن را به نیروها دیکته می کرد.به عنوان مثال در 2 جنگ ناپلئون که همزمان بود با افزایش برد و دقت تسلیحات نیروهای دو هنگ 60 و 95 انگلستان اقدام به تعویض لباس های استتاری خویش ( که مرسوم بود ژاکت قرمز و شلوار و چکمه سیاه و سفید و... باشد) به رنگ سرتاسر سبز به مانند محیط نبردهای جنگلی نمودند و تجارب آن دوران نشان میدهد که آنان را تا فاصله 150 یاردی به سختی قابل تشخیص نموده است و این خود یک برد بزرگ برای نیروهای انگلیسی محسوب می شد.
انگلستانی ها هوشمندانه تغییر استتار دادند
در جنگ داخلی امریکا گروه های تفنگدار مانند واحد تفنگدار از Sharp Shooters های ایالات متحده فدرال امریکا به صورت مشابه ژاکت سبزرنگ پوشیدند درحالیکه در دیگر واحدها از رنگ های آشکارتر و واضح تری نسبت به زمینه پیرامونی محیط شان استفاده می شد.
اما انگلستانی ها طرح دیگری را برای تطابق پذیری بهتر و نتیجه گیری بیشتر در جغرافیای محیطی متفاوت سرزمینی مانند هندوستان و اصولا اسیا به سال 1857 - 1896 میلادی طراحی کردند و آن استتار خاکی بود و حتی از آن در تمرینات نظامی خود در اروپا نیز استفاده می نمودند.
همانطور که در ابتدا به جنگ جهانی اول و دوم اشاره نمودیم در زمان جنگ جهانی اول فرانسوی ها با تشکیل یک سپاه استتار که مجری و رهبر لباس های استتاری و... بود با کمک افرادی چون آندره ماره و لوسین( یکی دیگر از بزرگان هنر فرانسه) اقدام به طراحی لباس استتاری نمودند و با وارد کارزار نمودن بسیاری از هنرمندان صاحب سلیقه توانستند طراحی هایی با شباهت بسیار به درختان و قنداق تفنگ ( که در آن زمان چوبی و قهوه ای رنگ بود) بنمایند و به سرعت توسط دیگر ارتش ها نیز کپی بردای شد.
در سوی دیگر استتار و رنگ آمیزی کشتی ها برای دفاع از خود در مقابل هجوج دشمن و ... مبتنی بر رنگ آمیزی خاکستری بود. در آوریل سال 1917 که زیر دریایی های یو 2 آلمانی باعث غرق شدن بسیاری از کشتی ها شده بودند Norman Wilkinson با طرح مخصوص به خود (dazzle که برگرفته از شکل حیوانی چون گورخر است از خطای چشم و مختل کننده دید و... استفاده می نماید) توانست شکست نور را برای بیننده کشتی رقم بزند و به عبارت بهتر شناخت مسیر حرکت و سرعت و... را برای بیننده به سختی فراهم آورد.
جنگ جهانی دوم :
در این جنگ هر کشوری به دنبال یک سری طرح استتار برای تجهیزات و افراد خود رفت. به عنوان مثال جانورشناسی به نام protégé با استفاده از اصول ضدروشنایی دو سلاح که روی ریل ساحلی جابجا می شدند طراحی استتاری نمود که یکی به شکل و فرم اولیه خود بود و دیگری اصول ضدروشنایی در آن رعایت شده بود و در آن زمان و براساس عکسهای آن دوره و ... عملا نامرئی مینمود.( اصول استتار در قسمت های آینده توضیح داده میشوند)
در نبردهای هوایی اغلب رنگ زیر بدنه به صورت آسمانی و رنگ بالای بدنه به شکل اشکال زمینی بود تا اگر بیننده برفرض در ارتفاع بالاتر از هواپیمای خودی جنگنده را مشاهده نمود به سختی بتواند آنرا تعقیب نماید و از سوی دیگر از روی زمین هواپیما مشاهده شد در کشف و نیز تعقیب بصری هواپیما به مشکل بربخورند.
در آن زمان هواپیماهای شناسایی دریایی را اغلب به رنگ سفید و نیز هواپیماهای شبانه را سیاه و سفید رنگ آمیزی می نمودند و برای رنگ آمیزی از سبک dazzle یعنی رنگ آمیزی بریده بریده با رنگ های متناقض که سبب اختلال دید میشد استفاده میکردند.
جالب اینجاست اگر در جنگ جهانی اول از سبک کوبیسم ! در طراحی و رنگ آمیزی استفاده میشد اینبار در جنگ جهانی دوم از نقاشان سورئالیستی چون رولند پنزور استفاده گردید.!
بعد از پایان جنگ جهانی دوم و جمع آوری تجارب حاصل از دو نبرد جهانی ، عملا آماده سازی طرح استتاری برای تمامی تجهیزات و تاسیسات و نفرات به صورت پیشرفته جرقه خورد. همانگونه که عصر سلاح های آتشین به مرور تبدیل به سلاح های هجومی اتوماتیک شده بود در زمینه پوشش نظامی نیز توجهات بسیاری می شد.
یک سرباز کانادایی مجهز به استتار دیجیتالی CADAPAT
البته استتار نظامی برای تجهیزات نظامی با موافقین زیادی روبرو نبود چرا که اثرگزاری محدودی داشت ( به خاطر تحرک آنها) ولی برای وسایل ثابت و غیرمتحرک میشد از روش هایی چون پوشاندن و مخفی کردن با شاخ و برگ درختان و چتر استتاری توری شکل و ... استفاده کرد و اثرگزاری مناسبی داشت، لیکن با شروع قدرتمند امواج راداری که به راحتی سیگنالهای مختلف را کشف می نمود و پیشرفت هرچه بیشتر آن تا به سطحی که گرمای بدن انسان را نیز امروزه کشف می نماید عملا استتار تجهیزات یک روش فرعی و نه دقیق و عملی برای حفاظت فیزیکی محسوب می شود ، البته تکنولوژی برای این مساله نیز تفکرات خاص خود را با استفاده از ذهن بشری پایه ریزی نمود و به عنوان مثال استفاده از تجهیزات ضدراداری می باشد که سبب پخش شدن امواج رادار و عدم کشف تجهیزات می شوند( وارد مبحث جنگ الکترونیک می شود که انشالله در آینده براساس صلاحدید مسئولین ، مطالبی جالب توجه در این زمینه در همین وبلاگ قرار داده میشود )
باید دانست که اصل بسیار مهمی در استتار تجهیزات و تاسیسات و نفرات وجود دارد و آن رعایت محیط جغرافیایی و آب و هوایی است که شما در آن قرار دارید. به عبارت بهتر هرچه استتار حرفه ای تر باشد یعنی قابلیت تطابق با محیط بهتر باشد نتیجه عملیات و ... مثمرثمرتر خواهد بود، از همین رو بسیاری از ارتشهای جهان اقدام به طراحی چندین مدل لباس استتاری براساس فصول مختلف سال و نیز مناطق جغرافیایی کشور خود و حتی همسایگان ( و در مراحل بالاتر برای کشورهای جهان گشایی چون امریکا و انگلستان و ... لباس هایی برای قاره های دیگر) نموده اند تا در هر شرایطی توانایی تطابق پذیری خود با محیط پس زمینه شان را دقیق بگردانند.
از این دست استتارها بیشتر برای مناطق برفی و بیابانی و جنگلی و ... استفاده می شود و البته شکی نیست که یک طرح استتاری مناسب که توانایی پنهان ماندن و رساندن نفرات و تجهیزات را به هدف ایفا میکند آنقدر اهمیت دارد که سرمایه گزاری سنگینی برای طراحی یک لباس واحد و مشخص که حداقل در دو یا حتی سه نوع وضعیت جغرافیایی به راحتی بهترین استتار را فراهم سازد توسط کشورها انجام گیرد. در این زمینه کشورهایی چون کانادا ، امریکا ، انگلستان و حتی روسیه امروزی ، پیشقراول طراحی هستند و اغلب طراحی های دیگر کشورها براساس طرح پایه این چند کشور ایجاد میشود.
شاید بتوان مثال Universal Camouflage Pattern یا همان UCP امریکا را زد که در سال 2004 به عنوان یک مجموعه برتر استتاری معرفی شد و آنرا به عنوان یک استتار برتر معرفی نمودند که توانایی حضور در هر نوع منطقه جغرافیایی و ایجاد تطابق مناسب با شرایط محیطی را دارد در حالیکه تنها پس از 6 سال اعلام شد که تا سال 2013 بیشتر از این طرح استفاده نمیگردد به دلیل مسایلی که به صورت علمی و نیز تجربی حاصل از درگیری هایی که در آن شرکت نموده بود به دست آمد و هم اکنون شاید جدیدترین مدلی که هنوز ناشناخته مانده است در کشورهایی چون ایران و ... ولی برای انگلستان و امریکا کاربری بسیاری پیدا نموده است مدلی به نام استتار مولتی کم می باشد که در آینده شرح آن خواهد رفت.
تصویر بالا MARPAT امریکایی و پایین CADAPAT کانادایی
امروزه روز اغلب از استتار نفرات به صورت لباس های دیجیتالی حمایت می شود و لباس های دیجیتالی در انواع مختلف خود در بازار جهانی موجود است و حتی شاهد حضور آن در بدنه رزم نیروهای مسلح کشورمان هستیم. شاید جالب باشد که بدانید اولین بار کاندا با طرح CADAPAT و سپس امریکا با طرح MARPAT در سالهای 2001 تا 2005 وارد عرصه لباس های دیجیتال شدند.
هزینه استفاده از این مطلب
آمرزش روح شهید حسین حریری
صلوات
آمــوزش آستان
نظرات شما عزیزان: